صفحه ها
دسته
توجه
دختر پرستار زیبای مسیحی(5مطلب)
{ یتیم نوازی ممنوع ؟نماز.دعا. آش رشته.غیبت آزاد}
www.qaraati.ir
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 61585
تعداد نوشته ها : 47
تعداد نظرات : 0
Rss
طراح قالب
موسسه تبیان

بهار نیم بهار وتمام بهارتقدیم به mostafa2_gh

تقدیم به mostafa2_gh

بهار،نـیم بهار،ربـع بـهار، بهار را قسمت کردند؛بازارشان سکه شد!
دوست عزیز سبز ترین و همیشگی ترین بهار ها را برایت آرزو مندم زمستان سایه سفید وسنگین خودرا می گسترانید برگ سبز درختان را بشدت  با تیغ تیز خود درو مر کرد وآنها را درزیر پای سفید خود مدفون می نمود تن عریان درختان دراثر شدت سرما یخ می بست ویخ ها همچنان گردن شاخه های درختان را چون طناب داری فشار می داد سبزه ها وگیاهان هر ساعت پنجه های سفید سرمای زمستان را در تن نحیف خود احساس می نمودند وتن ضعیف آنها در زیر این فشار سیاه می گردید نفس سبز گلها دیگر احساس نمی شد لانه های بلبلان بر روی شاخه های گل های سرخ با طوفان سردوسهمگین برف زمستان در میان سبزه زار سیاه شده زیر پنجه های سفید برف پاشیده شده بود وصاحب خانه در لانه موش صحرایی یخ زده شده بود ودیگر صدای چهچهه او شنیده نمی شد  گیاهان روییده در کنار جویبار چشمه جاری درون جنگل آرام وساکت چون شیشه آینه نظاره گر بیداد زمستان بود وماهی قرمز درون آن دیگر حرکتی نداشت وگویی سالهاست که نفس نمی کشد آهوی دوان جنگل دیگر نمی توانست از ریاحین کنار چشمه استفاده کند او حتی نمی توانست درروی برف یخ زده قدمی حرکت کند خورشید با تمام توان خود حتی یک تکه یخ وبرف را نمی توانست آب کند او با نگاه خود دلش می خواست پنجه های سفید وچنگالهای زمستان رادرهم شکند اما مقاومت سر سختانه او باعث شده بود که موجودات در حاله ای از سرما و برف محبوس باشند هیچکس نمی توانست احساس کند آینده چه خواهد شد چگونه از این درسر وحبس برف نجات پیدا خواهند کرد روزگار به کندی می گذشت برف سفید زمستان بی رحم هر روز بر سنگینی خود می افزود وهر روز سنگین تر می شد وچنگالهای خودرا بیشتر وبیشتر در بدن گیاهان ودرختان وچشمه ساران ورودخانه فرو می برد خر گوش های سفید چون مجسمه یخ زده ای در کنار زمین کشاورزی به امید تکه ای هویج یخ زده بود وچون مترسک زمستانی مرد کشاورز شده بود مرد کشاورز از درون سوراخ پنجره خانه خود نظاره گر بیداد زمستان بود وسرانجام تصمیم گرفت برای زمین کشاورزی خود کاری کند در غیر اینصورت خودش هم در زیر سرمای سنگین گسترده زمستان برای همیشه مدفون خواهد شد او به کنار بیشه اش رفت وبا سرمای سرد زمستان گفتگو کرد واز او خواست تا سایه خودرا از جنگل بر دارد اما حریف او نمی شد زمستان نمی خواست بهار بیاید وتاج گل بر سر بگذارد وقناریها آواز بخوانند او از صدای زندگی بی زار بود وسکوت وسنگینی را دوست داشت  دهقان گفت جناب زمستان من به نمایندگی از همه باتو معامله ای می کنم که ترا خوشحال می کند من هم مخالف بهارم بیا تا باهم بهار رازندانی کنیم او گفت چگونه این کار را انجام دهیم  گفت باهم بهار را قطعه قطعه میکنیم  قطعه هارادرون خانه من می گذاریم وبه هرکس به مقدار وسعش یک قطعه از بهار را  به بهایی می دهیم بهار به ما تعلق می گیرد  زمستان از این پیشنهاد دهقان استقبال کرد وشروع به قطعه کردن بهار کرد کم کم لکه های برف نازک می شد وقسمت کوچکی از بهار هویدا می گشت کم کم پیش بهار معین شد وسبزه های نازک وباریک وکوتاه از زمین سر بر آوردند  با طمع زمستان  آثار ربع بهار  درون جنگل پیدا شد بوته ها جوانه های ریزی در آوردند  ویخ چشمه درون جنگل در حال آب شدن بود وماهی کوچولو هم در حال تکان دادن خود بود  نیم بهار با ذوب شدن یخ چشمه شروع شده بود چشمه گرم شد واز زیر برف به حرکت خود ادامه می داد تا اینکه از زیر برف سنگین را سوراخ سوراخ کرد نفس گرم ماهی کوچولو به حرکت آب چشمه نشاطی دیگر می داد نیم بهار آمده بود تا زندگی را به همه اهدا کند  زمستان سرد وسنگین دید معامله او سود خوبی داشته است به بهار اجازه داد تا خودش را نشان دهد ودر جنگل عشوه کند اما همه می دانستند بهار زیر سلطه زمستان تکه تکه شده است ودر خانه دهقان انباشته می شود با هر سختی که بود وبا هر شرط زمستان که در خواست کرد بهار پذیرفت تا زندگی به جنگل باز گردد بلبل وآواز خوانها آمدند گل ها باز شدن شکوفه پیدا شدند ریاحین در کنار چشمه رشد کردند آهو دوان دوان در جنگل می رفت  شادی آمده بود اما بهار تقسیم شده بود ربع بهار نیم بهار وتمام بهار  اما در خانه دهقان اسیر بود وبا اشاره زمستان به هرکسی داده می شد آن هم در حد وسع هر کس بهار به هرکس نمی رسید مگر به اندازهای که می توانستند از زمستان بخرند زمستان هم از تمام وجود آنها واز شیره جانشان می گرفت وبه آنها ربع بهار یا نیم بهار یا تمام بهار  می داد بهار در صندوق ها وگاو صندوق ها هرروز انباشته وانباشته  می شد دیگر بهار تنها وجود نداشت به امید روزی که شاهد یکپارچه بودن بهار باشیم  وبهار را در همه خانه ها ببینیم

تقدیم به mostafa2_ghنویسنده :شریف

E-mail: abotlbz@gmail.com


دسته ها :
پنج شنبه بیست و نهم 12 1387
X